![]() ناشر افکار دموانستان اهداء به فرزند اصیل خلق افغانستان ببرک کارمل بانی ح.د.خ.ا. و رهبر زحمتکشان کشور ![]() ![]() ![]() ![]() | ||
یسه و توطئه سپر با پیام امرالله همــــــرزم ![]() رفقای همرزم و دوستان گرانقدر عرض سلام و ادب دارم. نهایت مسرور و خوشحالم ازینکه در آستانه تجلیل از پنجمین سالگرد نشراتی سایت وزین «اصالت» قرار داریم. سایت «اصالت» با رسالت و امانت داری کامل انعکاس دهنده واقعیت های جامعه انسانی و افشا کننده حقیقت و واقعیت های روز در کشور عزیزمان افغانستان میباشد با جسارت و اخلاق و حرفه خبرنگاری و نشراتی بهتر از پیش بیدون حاشیه روی و به عنوان عامل مؤثر در عرصه های سیاسی فرهنگی از هالند، ۱۲ اگست ۲۰۱۱ |
Tuesday, August 16, 2011
سلام رفقای نهایت گرامی و عزیز و دوست داشتنی
زحمات شما در زمینه پیشبرد آرمان های حزب دموکراتیک خلق افغانستان
و اندیشه های جاودان ارزشمند رهبر گرامی آن شادروان رفیق ببرک کارمل عزیز
در خور ستایش و افتخار ما است که از دیدگاه و قلب ما دور نیستید
و برنامه شما روزانه تعقیب میگردد و از مطالب علمی آن استفاده
و از پیام ها و مضامین رفقای عزیز و سپاهیان حزب دموکراتیک خلق افغانستان
و اندیشه های رهبر گرامی آن شادروان ببرک کارمل عزیز
رنج مهاجرت را کمتر احساس مینمایم.
و اندیشه های جاودان ارزشمند رهبر گرامی آن شادروان رفیق ببرک کارمل عزیز
در خور ستایش و افتخار ما است که از دیدگاه و قلب ما دور نیستید
و برنامه شما روزانه تعقیب میگردد و از مطالب علمی آن استفاده
و از پیام ها و مضامین رفقای عزیز و سپاهیان حزب دموکراتیک خلق افغانستان
و اندیشه های رهبر گرامی آن شادروان ببرک کارمل عزیز
رنج مهاجرت را کمتر احساس مینمایم.
آنچه منحیث سپاه حزب دموکراتیک خلق افغانستان وظیفه خود میدانم
لحظهء از شما دور نباشم و منحیث انجینیر الکترو تخنیک
در خدمت قرار بگیرم و افتخار و احساس شادمانی داشته باشم
تا رفقای خودرا در کنار خود داشته باشم. سپردن هدایات
و تماسهای شما رفقا است تا بیشتر و بهتر با درک حساسیت اوضاع کشور
و وضع بین المللی که به نفع و تسلط نیروهای ارتجاع داخلی و بین المللی
پیش می رود، با تکتیک های مختلف مقاصد خودرا پیاده مینمایند
و ضربات به نیروهای مترقی وارد می نمایند و اسلحه تیز
و برنده آنها جدائی و تفرقه انداختن بین احزاب و سازمان های مترقی
و ارایه اسناد جعلی و عوامفریبانه از طریق سایت ها
و تلویزیون های فروخته شده گان و جواسیس شان
سازماندهی مینمایند و باید که نیروهای آگاه مترقی
هرچه بیشتر بسیج گردند و در حل قضایای بغرنج کشور
مبارزه بی امان نموده از مایوسیت کنار روند
و از تسلیم طلبی بپرهیزند و سنگر های قوی و نیرومند را
تشکیل داده با مشتهای فولادین خود ارتجاع احریمنی را
خورد و ریزه نمایند، حق را بر باطل به پیروزی رسانند
تا مردم بی دفاع کشور که چشم امید شان
به سوی نیروهای مترقی است از چنین مصیبت های موجود رهائی یابند
لحظهء از شما دور نباشم و منحیث انجینیر الکترو تخنیک
در خدمت قرار بگیرم و افتخار و احساس شادمانی داشته باشم
تا رفقای خودرا در کنار خود داشته باشم. سپردن هدایات
و تماسهای شما رفقا است تا بیشتر و بهتر با درک حساسیت اوضاع کشور
و وضع بین المللی که به نفع و تسلط نیروهای ارتجاع داخلی و بین المللی
پیش می رود، با تکتیک های مختلف مقاصد خودرا پیاده مینمایند
و ضربات به نیروهای مترقی وارد می نمایند و اسلحه تیز
و برنده آنها جدائی و تفرقه انداختن بین احزاب و سازمان های مترقی
و ارایه اسناد جعلی و عوامفریبانه از طریق سایت ها
و تلویزیون های فروخته شده گان و جواسیس شان
سازماندهی مینمایند و باید که نیروهای آگاه مترقی
هرچه بیشتر بسیج گردند و در حل قضایای بغرنج کشور
مبارزه بی امان نموده از مایوسیت کنار روند
و از تسلیم طلبی بپرهیزند و سنگر های قوی و نیرومند را
تشکیل داده با مشتهای فولادین خود ارتجاع احریمنی را
خورد و ریزه نمایند، حق را بر باطل به پیروزی رسانند
تا مردم بی دفاع کشور که چشم امید شان
به سوی نیروهای مترقی است از چنین مصیبت های موجود رهائی یابند
ضم ارایه نظریات خویش مجله الکترونیکی ماهوار (سلایت شو) که
با امکانات و همکاری ارایه نظریات، مقالات رفقای گرامی
و سایت های مترقی داخل و خارج از کشور در خدمت
نیروهای مترقی قرار بگیرد تا توانسته باشم شمه ای
از مسئوولیت ها و وظایف خویش را در معرض انجام دادن قرار بدهم
با امکانات و همکاری ارایه نظریات، مقالات رفقای گرامی
و سایت های مترقی داخل و خارج از کشور در خدمت
نیروهای مترقی قرار بگیرد تا توانسته باشم شمه ای
از مسئوولیت ها و وظایف خویش را در معرض انجام دادن قرار بدهم
بازنمودن سایت مجله الکترونیکی (سلایت شو) با دون لود نمودن پروگرام :
Video Pad Video Editing Software for Windows
امکان دارد تا ضمیمه باز گردد.
با درود های رفیقانه،
انجینیر جمشیدی
Friday, July 1, 2011
Rafiq Majid Sarbeland
به مناسبتِ وفاتِ نابهنگام رفیق عبدالمجید «سربلند»،
مرد بزرگ و پیشگام تاریخ نهضت مترقی و روشنفکری افغانستان



مجید سربلند همگام تاریخ
مقام و منزلت در بام تاریخ
چنان مردانه زیستی و برفتی
که از نامت بلند شد نام تاریخ
با غم و اندوه فراوان اطلاع گرفتیم که اندیشمند گرامی، متفکر بزرگ، مبارز بی همتا، خردمند بلند مرتبه و آموزگار بلند اندیش رفیق مجید سربلند معاون صدراعظم، وزیر اطلاعات و کلتور و عضو شورای انقلابی و عضو کمیته مرکزی ح.د.خ.ا.- داعی اجل را لبیک گفت و کاروان بزرگ رفتگان مبارز و انقلابی، نهضت مترقی افغانستان را بلند مرتبه تر و افتخار انگیز نمود.
انالله و انا الیه راجعون
«اصالت» و اصالتداران صدیق و وفادار به اندیشه های مترقی و روشنفکری کشور جاودانه شدن رفیق بزرگ، مبارز سترگ، آموزگار خردمند، متفکر اندیشمند، انقلابی ارجمند، مبارز هدفمند که چه در دوران مبارزات هدفمندانه اش و چه در زمانی وظایف خردمندانه و صداقتمندانه اش در دوران حاکمیت نهضت مترقی و روشنفکری میهن (از سال ۱۳۵۷ تا ۱۳۷۱) و چه پس از آن، در وطن و در قلب تپنده کشور (کابل پایتخت افغانستان) مردانه زیست و زنده گی مشقت بار ولی غرورمندانه داخل را نسبت به عیش و عشرت در کشورهای غربی و سرمایداری مقدم دانست و سرانجام جاودانه شد.
مجید سربلند در دوران مبارزه و خدمتگزاری شرافتمندانه اش درسهای بزرگ و فراموش ناشدنی اش از خود بجا گذاشت و هیچ زمانی افسون وحدت شکنان و قدرت طلبان، کرسی پرستان و مارهای داخل آستین نهضت پیشگام سیاسی و مترقی کشور نشد و هر فرکسیون و گروپ بندی و باند بازی را قاطعانه رد نمود و به عاملین آن جوان مردانه و وطنپرستانه و با قاطعیت ذاتی اش پاسخ کوبنده داد.
رفیق مجید سربلند طی سالهای اخیر که ح.د.خ.ا. – به گروپ و شاخه های گوناگون تقسیم بندی گردید، با ایمان راسخ میگفت: «آنانی که در تلاش اند نام حزب مارا و تاریخ مبارزات ظفر آفرین و تشکل سراسری مارا به گروپ و جناح های متعددی تقسیم نمایند، مانند سردسته ها و سرگروپهای تنظیمی و افراطی مرض مهلک و روانی دارند- همانگونه که شاهد بودیم سردسته های تنظیمی بعد از تصرف کابل از کشتن انسانهای بی گناه، از ویرانی و بربادی وطن و ازچور و چپاول دارایی عامه لذت میبردند و به مرض سادیسم مبتلا بودند و جنایت می آفریدند- و سرگروپهای جناح های جدا شده از بدنه حزب دموکراتیک خلق افغانستان نیز متأسفانه از پراگنده گی و سراسیمگی رفقای حزبی بخاطر فرونشاندن عطش قدرت پرستی و بیمارگونۀ خویش دست به هر ماجرا و دسیسه های خائینانه میزنند تا این خانوادۀ بزرگ و افتخار آفرین را از هم جدا بسازند. همچنانکه باندهای گروپهای مسلحی که در ترکیب نظام سرا پا فساد و شرارت کنونی فعالیت دارند و تا زمانیکه چوکی و چور و چپاول دارند آب از آب تکان نمیخورد و موقعیکه در اثر اختلافات ذاتی و ذات البینی خویش گوشه نشین شدند و بدون شرم و حیا از اعمال ننگین و جنایت دیروزشان به اپوزیسیون سرسخت نظام تبدیل شده و هر انچی که در قاموس ننگین و در دیکشنری چرکین شان وجود دارد نثار همدیگر نموده و در پی گروپ و جناح بندی پای لوچ نموده و دهها بار دروازه های باداران غربی شان بوسه زده و به پیشگاه سران سرمایداری سر سجده و تعظیم فرو آورده و با یک مشت پول خیرات و جیره پی ویرانی کشور و بربادی ملت کمر می بندند و سربازان قاتل و آدمکش امپریالیزم را فرشته گان نجات مردم کشور معرفی نموده و بیرون شدن این قوتها را فاجعه میدانند زیرا زنده گی و حیات ننگین خویش را به موجودیت این سربازان بی عطوفت و بیگانه پیوند میزنند و چون از خشم خلق و از اعمال نفرت انگیز خویش بیم دارند، ولی جالب اینست که تعدادی از رفقای ما و آنانیکه تعهد و ایمان انقلابی دارند، شب و روزشان با همین قاتلان مردم افغانستان سپری شده و در یک ائتلاف و اتحاد نامقدس و نامتجانس قرار میگیرند و حتی بخون رزمنده گان، همرزمان و خانواده شان اهمیت نمیدهند. آیا اینها دیگر به درد نهضت مترقی و روشنفکری کشور میخورند؟»
بلی، سوگمندانه و غمگینانه ما امروز در سوگ رفیقی نشسته ایم که عمر پربارش را وقف خدمت به نهضت مترقی و خدمتگزاری به مردم مظلوم و بی گناه وطن سپری نمود و بخاطر مردم دوستی و میهن پرستی در کابل زیست و بالاخره در همینجا جاودانه شد.
اگر امروز سربلند با ما نیست مبارزات غرورمندانه، اندیشه های متفکرانه و کارنامه های جاودانه اش با ماست و درسهای است که از آن بیاموزیم و به آن ببالیم.
ما یکبار دیگر میگوییم رفیق سربلند گرامی! ما سوگند یاد میکنیم که از راهی که کارمل بزرگ در مسیرمان قرار داده تخطی نکرده و با الهام از شیوه های مبارزه شما چون صخره محکم و استوار و سربلند به پیش میرویم و با دشمنان آشتی ناپذیر تر و با دوستان حوصله مند تر برخورد خواهیم نمود و منافع وطن و خانواده سیاسی را فدای هیچ مصلحت و منزلت نمیکنیم.
مرگ یا زنده گی!
افتخار به کارنامه های جاودانه و ماندگار کارمل سترگ و سربلند بزرگ!
به سربلند بهشت برین و به بازمنده گانش صبر جمیل را استدعا داریم.
با تأثرات و اندوه عمیق،
«اصالت» و اصالتداران،
Saturday, June 11, 2011

صدای ملت چیست؟
(صباح)
بچشمان اشک غم دارم دل تنگ
ز بی مهری ز نامردی ز نیرنگ
سکوتی تلخ و دردناک تا کجاها
بود تا کی غریوی جنگ و تفنگ.

صدای ملت: یک سلسله حقیقت و واقعیتهای ناگفتۀ مردم مظلوم و هردم شهید میهن رنج کشیدۀ ما!
تصمیم دارم تا با تهیه، پژوهش و گردآوری مستنداتی از رنج و الهام ناگفته و ناشنیدۀ سرزمین دردمند را از طریق نشریه های که به دموکراسی، مردم سالاری و انسان گرایی معتقد اند بگوش مسؤولین کشور و جامعۀ جهانی برسانم، تا باشد با این کوچکترین خدمتی که انجام میدهم حداقل مصیبت ملت را انعکاس بدهم. بگذار پول بدهند، انسانهای فاسد و کودن را بگمارند، اجیر استخدام نمایند، توطئه و دسیسه کنند، اما من متوقف نخواهم شد و در هر سطر و پاراگرافی که صدای ملت را منعکس نموده باشد، تهیه، جمع آوری و منتشر نمایم. و هیچگونه پاداشی نیز از کسی توقع ندارم.
«بگذار بر قامت بلند و راستین و استوار قلمم به دارم کشند، به چهار میخم کوبند، تا او که استوانه ی حیاتم بوده است، سمبول مرگم شود، شاهد رسالتم گردد، گواه شهادتم باشد تا خدا ببیند که بخاطر پول و مقامی استفاده ناجایزی از خامه ام نشده است، با قلمم معامله نکرده ام، تا خلق بداند که با قلمم بر سفرۀ گوشت حرام ننشسته ام، تا زور بداند، زر بفهمد و تزویر معتقد گردد که امانت خدا را، جنایتکاران قرن بیست و بیست و یک نمی توانند از من بگیرند، ودیعه ی عشق را چپاولگران نمی توانند ازمن بخرند و یادگار رسالت را آدمکشان نمی توانند از من بربایند . . .
قلمم استخوان من است، او نمی گذارد که فراموشش کنم، یا فراموش شوم، که با شب خو کنم و به مادیات روکنم، دیروزم را از یاد ببرم، فردا را به یاد نیاورم و از ریالیسم چشم بپوشم و تسلیم شوم، نااُمید گردم، به خوشبختی رو کنم به تسلیم خو کنم، که . . . !
قلمم ایمان من است، (به قلمم سوگند به خون سیاهی که از حلقومش می چکد سوگند، به رشحه ی خونی که از زبانش می تراود سوگند، به ضجه های دردی که از سینه اش بر می آید سوگند . . . ) که این قبلۀ مقدسم را نمی فروشم، نمی کشم، گوشت و خونش را نمی خورم به دست زورش تسلیم نمی کنم، به کیسۀ زرش نمی بخشم به سر انگشت تزویرش نمی سپارم. دستم را قلمم می کنم و قلمم را از دست نمی گذارم چشم هایم را کور می کنم، گوشهایم را کر می کنم، پاهایم را می شکنم انگشتانم را بند بند می برم، سینه ام را می شکافم، قلبم را می کشم حتی زبانم را می برم و لبم را می دوزم . . . اما قلمم را به بیگانه نمی دهم. به جان او سوگند که جان را فدایش می کنم، خود را قربانیش می کنم به خون سیاه او سوگند که به فرمان او هر جا مرا بخواند، هر جا مرا براند، هر چه از من بخواهد، در طاعتش درنگ نمی کنم. (قلمم عصای مسیح من است، امانت روح القدس من است ودیعۀ مریم پاک من است، صلیب مقدس من است). در وفای او، اسیر ریاکاران نمی شوم، زرخرید زرداران نمی شوم تسلیم پول پرستان نمی شوم. » و همچنان به زود ترین فرست تاریخی صدها صفحه یی مستند، از جنایت، وحشت و بربریت را به پیشگاه ملتم تقدیم خواهم کرد.
گاندی هفت موردی که باعث نابودی و انزوا میشود چنین برمیشمارد:
- > ثروت، بدون زحمت
- > لذت، بدون وجدان
- > دانش، بدون شخصیت
- > تجارت، بدون اخلاق
- > علم، بدون انسانیت
- > عبادت، بدون ایثار
- > سیاست، بدون شرافت.
این هفت مورد را گاندی تنها چند روز پیش از مرگش بر روی تکه کاغذی نوشت و به نواسه اش داد.
«انتخاب جملات و پاراگراف های از اندیشۀ ناب شریعتی. »

Wednesday, January 14, 2009

.jpg)

از هشتادمین سالروز تولد تاریخ مرد بزرگ
.........................................
زنده یاد رفیق ببرک کارمل
.........................................
.........................................
(رفیق خسرو عامل فرزند برومند رفیق سرور عامل)
:
کاش بودم زان کسان کاندر جهان سازگار آیند با هر خار و خس
یا از آن مردم که گِرد آیند زود نزد هر شیرینی همچون مگس
کاش بودم زان کسان کاندر جهان سازگار آیند با هر خار و خس
یا از آن مردم که گِرد آیند زود نزد هر شیرینی همچون مگس
(محمد تقی بهار "ملکُ الشعراء")
ببرک کارمل شخصیتِ سیاسی نامور افغانستان، منطقه و جهان است که کمتر شخصیتِ سیاسی مشابه اش را
ببرک کارمل شخصیتِ سیاسی نامور افغانستان، منطقه و جهان است که کمتر شخصیتِ سیاسی مشابه اش را
میتوان در دنیای امروز خاصتاً در جهان مترقی و در بین کسانیکه در مکتب سیاسی مارکسیسم پرورده شده اند و آنرا سرمشق زنده گی خود قرار داده اند، سراغ کرد
البته شخصیت های سیاسی و انقلابی فداکاری راه و رسم مکتب سیاسی اندیشه های مترقی را پیش گرفتند و فداکارانه در این راه مقدس تا گذشتن از جان مبارزه کردند و اکنون هم چنین شخصیت های وجود دارد به یقین که در آینده نیز شخصیت های از این قبیل وجود میداشته باشد. سوال مطرح میشود که چرا میان همه شخصیت های رهبری کننده جهان مارکسیسم که عین راه را تعقیب می کنند و بخاطر همان آرمان بزرگ فناناپذیر می رزمند، تفاوتهای وجود میداشته باشد؟
این بخاطری که همه نمی توانند تمام سجایا (کرکتر، اخلاق، شخصیت، فداکاری، وقف، برخورد اجتماعی انسانی، تواضع، موضعگیری انقلابی آشتی ناپذیر با دشمنان طبقاتی، صادق و وفادار بودن به تعهدات خود در خدمتگذاری به زحمتکشان کشورش و زحمتکشان جهان، فهم و اگاهی سیاسی و در خط ایدیولوژی طبقه کارگر و انترناسیونالیزم پرولتاریایی قرار داشتن و تا آخرین لحظات زندگی به این امر صادق و معتقد بودن) که خصوصیات یک انسان مترقی متعهد به اندیشه های پیشرو عصر ما است در خود حفظ کنند. اینها اند سجایای عالی و انسانی یک معتقد پیرو اندیشه های مترقی دوران ساز که تا آخرین دقایق حیات در خود حفظ می کند و بهمین اساس است که او را از دیگر همرزمان هم سطح اش متفاوت و برتر می سازد
رفیق ببرک کارمل بزرگمردی که نه تنها در تاریخ مبارزات سیاسی کشور ما بلکه در تاریخ پرفراز و نشیب مبارزات سیاسی جهان بخصوص در نیم قرن اخیر بحیث یک شخصیت سیاسی طراز نوین در میان دیگر شخصیت های سیاسی مترقی که کمتر نیستند، تعدادی از جهان چشم پوشیدند و آنانیکه هنوز در قید حیات اند، ماندگار است. بعضاً که عقده گشایی می کنند و شخصیت سیاسی او را تحمل نمی توانستند و در رقابت با او در مشکلات مواجه می شدند، متعصبانه، بدبینانه و خشمگینانه او را رهبر عنعنه وی می گفتند و می گویند که محبوبیت اش بخاطر رهبر عنعنه وی بودنش است
باید یاد آور شد که شخصیت شدن کار ساده و آسان نیست و رایگان بدست نمی آید. عرض اندام نمودن
البته شخصیت های سیاسی و انقلابی فداکاری راه و رسم مکتب سیاسی اندیشه های مترقی را پیش گرفتند و فداکارانه در این راه مقدس تا گذشتن از جان مبارزه کردند و اکنون هم چنین شخصیت های وجود دارد به یقین که در آینده نیز شخصیت های از این قبیل وجود میداشته باشد. سوال مطرح میشود که چرا میان همه شخصیت های رهبری کننده جهان مارکسیسم که عین راه را تعقیب می کنند و بخاطر همان آرمان بزرگ فناناپذیر می رزمند، تفاوتهای وجود میداشته باشد؟
این بخاطری که همه نمی توانند تمام سجایا (کرکتر، اخلاق، شخصیت، فداکاری، وقف، برخورد اجتماعی انسانی، تواضع، موضعگیری انقلابی آشتی ناپذیر با دشمنان طبقاتی، صادق و وفادار بودن به تعهدات خود در خدمتگذاری به زحمتکشان کشورش و زحمتکشان جهان، فهم و اگاهی سیاسی و در خط ایدیولوژی طبقه کارگر و انترناسیونالیزم پرولتاریایی قرار داشتن و تا آخرین لحظات زندگی به این امر صادق و معتقد بودن) که خصوصیات یک انسان مترقی متعهد به اندیشه های پیشرو عصر ما است در خود حفظ کنند. اینها اند سجایای عالی و انسانی یک معتقد پیرو اندیشه های مترقی دوران ساز که تا آخرین دقایق حیات در خود حفظ می کند و بهمین اساس است که او را از دیگر همرزمان هم سطح اش متفاوت و برتر می سازد
رفیق ببرک کارمل بزرگمردی که نه تنها در تاریخ مبارزات سیاسی کشور ما بلکه در تاریخ پرفراز و نشیب مبارزات سیاسی جهان بخصوص در نیم قرن اخیر بحیث یک شخصیت سیاسی طراز نوین در میان دیگر شخصیت های سیاسی مترقی که کمتر نیستند، تعدادی از جهان چشم پوشیدند و آنانیکه هنوز در قید حیات اند، ماندگار است. بعضاً که عقده گشایی می کنند و شخصیت سیاسی او را تحمل نمی توانستند و در رقابت با او در مشکلات مواجه می شدند، متعصبانه، بدبینانه و خشمگینانه او را رهبر عنعنه وی می گفتند و می گویند که محبوبیت اش بخاطر رهبر عنعنه وی بودنش است
باید یاد آور شد که شخصیت شدن کار ساده و آسان نیست و رایگان بدست نمی آید. عرض اندام نمودن
ببرک کارمل بحیث یک شخصیت سیاسی و به شهرت رسیدن وی نتیجه همان مبارزات انقلابی وطنپرستانه و فداکارانه بیش از نیم قرن اش و همه سجایایی میباشد که قبلاً برشمردم و در او دیده میشد و تا آخر عمر آنرا حفظ کرد. با درک و شناخت همین خصوصیات در وجود ببرک کارمل بود که ارتجاع منطقه خاصتاً پاکستان و همچنان دنیای غرب و در قدم اول امریکا او را در رهبری افغانستان تحمل نتوانستند و با حیل گوناگون در صدد دور نمودن وی از رهبری و اخراج از کشور شدند که وسیله تطبیق این توطئه و اقدام خائنانه میخائیل سرگیوویچ گورباچُف شد
چه اتهامات دروغین و ناروایی که به آن شخصیت نسبت می دادند- از روابط با سلطنت گرفته تا مربوط بودن به شوروی. به اتحاد شوروی بخاطری که آنجا حاکمیت کارگران و دهقانان سرنوشت را بدست داشت و ببرک کارمل که مدافع سرسخت کارگران و دهقانان و زحمتکشان کشورش بود و اتحاد شوروی را مدافع زحمتکشان جهان میدانست و خود نیز باین عقیده بود و در دفاع از مظلوم ستمدیده مرز و سرحد نمی شناخت و دفاع انسان زحمتکش را ولو در هر گوشه و کنار دنیا باشد وظیفه و مسئولیت تاریخی خود می پنداشت و دیگران را نیز در این امر توصیه میکرد
ببرک کارمل یگانه نماینده مردم وطنش در ولسی جرگه وقت بود و از همان تربیون پارلمان بود که دولت سلطنتی وقت را نسبت مظالم و زیر پا گذاشتن حقوق حقهء مردمان کشورش بخصوص کارگران و دهقانان و سایر زحمتکشان کشور که سنگینی بار این بیدادگری ها را بیشتر از دیگران به دوش می کشیدند، مورد انتقاد و اعتراض شدید قرار میداد که بیانیه های دو دورهء نمایندگی اش در شورای ملی وقت گواه این حقیقت است
ببرک کارمل که از سرسخت ترین مبارزین مبارزه طبقاتی و معتقد یک جامعه بدون طبقات بود در این راستا و این نبرد برحق از هیچگونه فداکاری دریغ نکرد و زنده گی خود را در این راه وقف کرد. او انقلابی آگاه و مجهز به اندیشه های پیشرو عصر خود بود، واقعاً ببرک کارمل را میتوان مروج اندیشه های مترقی طراز نوین طبقه کارگر در افغانستان دانست. او بود که با بیانیه های پُرشور و انقلابی اش و با صدای رسا، گیرا و دلنشینش مردمان و سامعین تالارها، محافل و جلسات را به هیجان می آورد و ادبیات و اصطلاحات مترقی را بدینوسیله پخش میکرد و در اذهان می نشاند
درک و اعتقاد و آگاهی علمی او به ایدیولوژی طبقه کارگر او را بحیث یک رهبر خردمند به میدان کشید و چون بعضی رهبران انقلابی و وطنپرست عصر خود جایگاه خاص و شایستهء در جنبش مترقی جهانی و انترناسیونالیستی دارد
ببرک کارمل که همیشه نجات زحمتکشان کشورش را از چنگال مظالم و استبداد توصیه می کرد و خود در این امر متعهد بود و بخاطر تحقق آن بیدریغ می رزمید باید توصیه های او را فراموش نکرد و در صدد عملی شدن آن گام برداشت. بخصوص در شرایطی که بار دیگر ارتجاع سیاه وابسته به امپریالیزم بر سرنوشت ملت افغان حاکم است. حاکمیت بیدادگر و فاجعه انگیز، حاکمیت چپاولگر و غارتگر بیشتر از هر وقت دیگر را باید از سر توده های مظلوم و ستمدیده جامعه دور کرد، که مبارزه سرسختانه و بی هراس علیه آن یگانه وسیله تطبیق این امر است. ما باید کمر همت ببندیم به یقین که توده های مردم در انتظار ما اند زیرا کارروائی ها، عملکردها، اهداف و آرمانها، منظور و مقاصد و نیات درونی همه دولت ها و دولتمردان در همین چند دههء اخیر در انظار توده های مردم تجربه شده و از آزمایش زمان گذشته است. همین مردم بودند که جهادی ها را شر و فساد و طالبان را رنج و عذاب نام گذاشتند. روزگاری فرارسید که مردم از رنج و عذاب و از برخورد های خشن طالبان به ستوه امده بودند و هزاران زن و مرد منطقه و تقریباً مجموع جامعه افغانی در انتظار آن بودند تا نیروی تازه دمی ولو از هر جا و از جانب هر کسی باشد جای طالبان را بگیرد و مردم را از شر استبداد طالبان رهایی بخشد
سقوط طالبان و روی کار آمدن حاکمیت جدید که همین اکنون بر سرنوشت مردم حکومت می کند در اوایل مایهء خوشی ملیون ها انسان هموطن ما شد ولی بعدها دیده شد که صرف طالب از کشور رانده شد و بس و دیگر هیچ کدام تغییر اساسی که متضمن زندگی توده های مردم کشور ما باشد بوجود نیامد و مردم بهمان پرابلم و مشکل اقتصادی بخور و نمیر که از آمدن جهادی ها و رفتن طالبان داشتن، هنوز هم گریبان گیرشان است. استقرار حاکمیت وارد شده نه تنها اینکه کوچکترین تغییراتی را در بهبود زندگی مردم بوجود نیاورد بلکه فاجعه بیشتر شد و دولت نتوانست ابتدایی ترین ضروریات زندگی مردم را بخصوص از محکوم ترین اقشار جامعه را مهیا کند
علاوه بر این مشکلات اقتصادی در مناطق دور دست از شهرها و بعضاً در شهرها که تأمین امنیت در آنها دیده نمیشود و احساس نا امنی و نا آرامی روان توده های فقیر جامعه ما را مخدوش مینماید، همه روزه تعدادی از انسانهای وطن (زن و مرد، طفل و کودک) بشکل فاجعه آمیز بوسیله نیروهای مسلح داخلی و خارجی بقتل میرسند
بناً امید بستن به دولت کنونی بخاطر بهبود زندگی مردم و بازگشت صلح و امنیت و آرامش مطمئن در جامعه، رویایی بیش نخواهد بود
پس در همچو اوضاع و شرایط وظایف نیروهای مترقی، وطنپرست و رسالتمند که تعهد خدمتگذاری به توده های مردم و نجات آنها را از این مشکلات داده اند و در تعهد خود انرا تضمین کرده اند، چه خواهد بود؟
مختصراً باید یاد آور شد که یگانه راه نجات جامعه افغانی از این همه فاجعه و نابسامانی، اتحاد و وحدت نیروهای چپ دموکراتیک در یک تشکل واحد بزرگ سراسری کشور است. وحدت طلبی و وحدت خواهی باید صادقانه باشد نه در حرف و بخاطر فریب
آنانیکه صادقانه طرفدار وحدت و اتحاد هستند ولو که این وحدت و اتحاد موجب تغییر مقام و موقف حزبی عدهء از صدر نشینان گردد، نباید ترس و هراس را بخود راه داد. باید جسورانه در امر وحدت همه نیروهای چپ در وهله نخست همان خانواده بزرگ ح.د.خ.ا اقدام کرد
باید خاطر نشان ساخت که (مشروط بودن و اعتقاد داشتن به وحدت سرزمین و وحدت ملی) امکانات بهتر و خوبتر را در نزدیک شدن و قطعی شدن یگانگی همه نیروهای چپ انقلابی در حزب دموکراتیک خلق افغانستان را بوجود می آورد
نباید از این واقعیت انکار کرد که گفته شده: "هیچ یک از تشکیلات جدید نتوانستند حتی با حداقل شرایط ح.د.خ.ا (حزب وطن) از لحاظ فعالیت سیاسی و ساختار تشکیلاتی وارد صحنه سیاست گردند (نوشته ف.ع تحت عنوان "وحدت چپ انقلابی افغانی" منتشره سایت های «اصالت»، آینده و آزادی)
معلوم است که جز یکجا شدن در یک تشکیل واحدِ انقلابی با پراگندگی و با تشکیلات مجزا مبارزه کردن چندان نتیجه نخواهد داشت. آنانیکه در فکر وحدت با جنگ سالاران وحشی و جنایتکار، با دزدان و چپاولگران، با مخربین و ویرانگران نفرین شده استند، باید بدانند که خود نیز شریک جرم آنها شناخته شده و از قضاوت تاریخ در امان نخواهند ماند. در صورتیکه به چنین اقدام خائنانه و معامله گرانه پرداخته شود احساس خواهند کرد که تنها خودشان در کنار جنایتکاران قرار خواهند گرفت
فرزندان صدیق و اصیل ح.د.خ.ا که به آرمانهای آغازین حزب شهیدان و قهرمانان خود متعهد و معتقد اند، نام پاک و افتخارات حزب خود را حفظ خواهند کرد و در همین مسیر به مبارزات خود ادامه میدهند و هیچگاهی به معامله و زدوبندهای خائنانه و فروختن خون شهیدان گُلگون کفن حزب خود گردن نخواهند گذاشت و راه و اندیشه رهبر خِردمند آن ببرک کارمل را که تا آخرین روز حیات با ارتجاع سیاه آشتی ناپذیر بود، تعقیب می کنند
من که همراه با فامیلم سه سال و شش ماه در شهر حیرتان در یک منزل با رفیق ببرک کارمل زنده گی داشتم، هیچگاهی از زبان ببرک کارمل نشنیده ام که گفته باشد با "اشرار بی فرهنگ" وحدت و اتحاد شود. ببرک کارمل وحدت و اتحاد را در جمع آوری تمام نیروهای پراگنده ح.د.خ.ا و سایر سازمانهای چپ که به امر مبارزه طبقاتی معتقد باشند، میدانست
بناً هیچکس نباید بخود حق و صلاحیت بدهد که چنین معامله گری ها را که سابقه طولانی تقریباً دو دهه دارد و از همان بیست سال قبل در زد و بند با گروپ های معلوم الحال اشرار وحشی بودند از نام ببرک کارمل معامله کنند. از نام و آدرس خود به چنین معامله گری ها بپردازند
از زبان بعضی ها شنیده میشود که می گویند، اقدامات در این مورد مشوره و هدایت ببرک کارمل بوده. باید جلو این تبلیغات فریبنده گرفته شود
در اخیر، روح رفیق ببرک کارمل عزیز را شاد و روانش را آسوده می خواهم
سرور عامل
دسمبر ۲۰۰۸
www.esalat.org
چه اتهامات دروغین و ناروایی که به آن شخصیت نسبت می دادند- از روابط با سلطنت گرفته تا مربوط بودن به شوروی. به اتحاد شوروی بخاطری که آنجا حاکمیت کارگران و دهقانان سرنوشت را بدست داشت و ببرک کارمل که مدافع سرسخت کارگران و دهقانان و زحمتکشان کشورش بود و اتحاد شوروی را مدافع زحمتکشان جهان میدانست و خود نیز باین عقیده بود و در دفاع از مظلوم ستمدیده مرز و سرحد نمی شناخت و دفاع انسان زحمتکش را ولو در هر گوشه و کنار دنیا باشد وظیفه و مسئولیت تاریخی خود می پنداشت و دیگران را نیز در این امر توصیه میکرد
ببرک کارمل یگانه نماینده مردم وطنش در ولسی جرگه وقت بود و از همان تربیون پارلمان بود که دولت سلطنتی وقت را نسبت مظالم و زیر پا گذاشتن حقوق حقهء مردمان کشورش بخصوص کارگران و دهقانان و سایر زحمتکشان کشور که سنگینی بار این بیدادگری ها را بیشتر از دیگران به دوش می کشیدند، مورد انتقاد و اعتراض شدید قرار میداد که بیانیه های دو دورهء نمایندگی اش در شورای ملی وقت گواه این حقیقت است
ببرک کارمل که از سرسخت ترین مبارزین مبارزه طبقاتی و معتقد یک جامعه بدون طبقات بود در این راستا و این نبرد برحق از هیچگونه فداکاری دریغ نکرد و زنده گی خود را در این راه وقف کرد. او انقلابی آگاه و مجهز به اندیشه های پیشرو عصر خود بود، واقعاً ببرک کارمل را میتوان مروج اندیشه های مترقی طراز نوین طبقه کارگر در افغانستان دانست. او بود که با بیانیه های پُرشور و انقلابی اش و با صدای رسا، گیرا و دلنشینش مردمان و سامعین تالارها، محافل و جلسات را به هیجان می آورد و ادبیات و اصطلاحات مترقی را بدینوسیله پخش میکرد و در اذهان می نشاند
درک و اعتقاد و آگاهی علمی او به ایدیولوژی طبقه کارگر او را بحیث یک رهبر خردمند به میدان کشید و چون بعضی رهبران انقلابی و وطنپرست عصر خود جایگاه خاص و شایستهء در جنبش مترقی جهانی و انترناسیونالیستی دارد
ببرک کارمل که همیشه نجات زحمتکشان کشورش را از چنگال مظالم و استبداد توصیه می کرد و خود در این امر متعهد بود و بخاطر تحقق آن بیدریغ می رزمید باید توصیه های او را فراموش نکرد و در صدد عملی شدن آن گام برداشت. بخصوص در شرایطی که بار دیگر ارتجاع سیاه وابسته به امپریالیزم بر سرنوشت ملت افغان حاکم است. حاکمیت بیدادگر و فاجعه انگیز، حاکمیت چپاولگر و غارتگر بیشتر از هر وقت دیگر را باید از سر توده های مظلوم و ستمدیده جامعه دور کرد، که مبارزه سرسختانه و بی هراس علیه آن یگانه وسیله تطبیق این امر است. ما باید کمر همت ببندیم به یقین که توده های مردم در انتظار ما اند زیرا کارروائی ها، عملکردها، اهداف و آرمانها، منظور و مقاصد و نیات درونی همه دولت ها و دولتمردان در همین چند دههء اخیر در انظار توده های مردم تجربه شده و از آزمایش زمان گذشته است. همین مردم بودند که جهادی ها را شر و فساد و طالبان را رنج و عذاب نام گذاشتند. روزگاری فرارسید که مردم از رنج و عذاب و از برخورد های خشن طالبان به ستوه امده بودند و هزاران زن و مرد منطقه و تقریباً مجموع جامعه افغانی در انتظار آن بودند تا نیروی تازه دمی ولو از هر جا و از جانب هر کسی باشد جای طالبان را بگیرد و مردم را از شر استبداد طالبان رهایی بخشد
سقوط طالبان و روی کار آمدن حاکمیت جدید که همین اکنون بر سرنوشت مردم حکومت می کند در اوایل مایهء خوشی ملیون ها انسان هموطن ما شد ولی بعدها دیده شد که صرف طالب از کشور رانده شد و بس و دیگر هیچ کدام تغییر اساسی که متضمن زندگی توده های مردم کشور ما باشد بوجود نیامد و مردم بهمان پرابلم و مشکل اقتصادی بخور و نمیر که از آمدن جهادی ها و رفتن طالبان داشتن، هنوز هم گریبان گیرشان است. استقرار حاکمیت وارد شده نه تنها اینکه کوچکترین تغییراتی را در بهبود زندگی مردم بوجود نیاورد بلکه فاجعه بیشتر شد و دولت نتوانست ابتدایی ترین ضروریات زندگی مردم را بخصوص از محکوم ترین اقشار جامعه را مهیا کند
علاوه بر این مشکلات اقتصادی در مناطق دور دست از شهرها و بعضاً در شهرها که تأمین امنیت در آنها دیده نمیشود و احساس نا امنی و نا آرامی روان توده های فقیر جامعه ما را مخدوش مینماید، همه روزه تعدادی از انسانهای وطن (زن و مرد، طفل و کودک) بشکل فاجعه آمیز بوسیله نیروهای مسلح داخلی و خارجی بقتل میرسند
بناً امید بستن به دولت کنونی بخاطر بهبود زندگی مردم و بازگشت صلح و امنیت و آرامش مطمئن در جامعه، رویایی بیش نخواهد بود
پس در همچو اوضاع و شرایط وظایف نیروهای مترقی، وطنپرست و رسالتمند که تعهد خدمتگذاری به توده های مردم و نجات آنها را از این مشکلات داده اند و در تعهد خود انرا تضمین کرده اند، چه خواهد بود؟
مختصراً باید یاد آور شد که یگانه راه نجات جامعه افغانی از این همه فاجعه و نابسامانی، اتحاد و وحدت نیروهای چپ دموکراتیک در یک تشکل واحد بزرگ سراسری کشور است. وحدت طلبی و وحدت خواهی باید صادقانه باشد نه در حرف و بخاطر فریب
آنانیکه صادقانه طرفدار وحدت و اتحاد هستند ولو که این وحدت و اتحاد موجب تغییر مقام و موقف حزبی عدهء از صدر نشینان گردد، نباید ترس و هراس را بخود راه داد. باید جسورانه در امر وحدت همه نیروهای چپ در وهله نخست همان خانواده بزرگ ح.د.خ.ا اقدام کرد
باید خاطر نشان ساخت که (مشروط بودن و اعتقاد داشتن به وحدت سرزمین و وحدت ملی) امکانات بهتر و خوبتر را در نزدیک شدن و قطعی شدن یگانگی همه نیروهای چپ انقلابی در حزب دموکراتیک خلق افغانستان را بوجود می آورد
نباید از این واقعیت انکار کرد که گفته شده: "هیچ یک از تشکیلات جدید نتوانستند حتی با حداقل شرایط ح.د.خ.ا (حزب وطن) از لحاظ فعالیت سیاسی و ساختار تشکیلاتی وارد صحنه سیاست گردند (نوشته ف.ع تحت عنوان "وحدت چپ انقلابی افغانی" منتشره سایت های «اصالت»، آینده و آزادی)
معلوم است که جز یکجا شدن در یک تشکیل واحدِ انقلابی با پراگندگی و با تشکیلات مجزا مبارزه کردن چندان نتیجه نخواهد داشت. آنانیکه در فکر وحدت با جنگ سالاران وحشی و جنایتکار، با دزدان و چپاولگران، با مخربین و ویرانگران نفرین شده استند، باید بدانند که خود نیز شریک جرم آنها شناخته شده و از قضاوت تاریخ در امان نخواهند ماند. در صورتیکه به چنین اقدام خائنانه و معامله گرانه پرداخته شود احساس خواهند کرد که تنها خودشان در کنار جنایتکاران قرار خواهند گرفت
فرزندان صدیق و اصیل ح.د.خ.ا که به آرمانهای آغازین حزب شهیدان و قهرمانان خود متعهد و معتقد اند، نام پاک و افتخارات حزب خود را حفظ خواهند کرد و در همین مسیر به مبارزات خود ادامه میدهند و هیچگاهی به معامله و زدوبندهای خائنانه و فروختن خون شهیدان گُلگون کفن حزب خود گردن نخواهند گذاشت و راه و اندیشه رهبر خِردمند آن ببرک کارمل را که تا آخرین روز حیات با ارتجاع سیاه آشتی ناپذیر بود، تعقیب می کنند
من که همراه با فامیلم سه سال و شش ماه در شهر حیرتان در یک منزل با رفیق ببرک کارمل زنده گی داشتم، هیچگاهی از زبان ببرک کارمل نشنیده ام که گفته باشد با "اشرار بی فرهنگ" وحدت و اتحاد شود. ببرک کارمل وحدت و اتحاد را در جمع آوری تمام نیروهای پراگنده ح.د.خ.ا و سایر سازمانهای چپ که به امر مبارزه طبقاتی معتقد باشند، میدانست
بناً هیچکس نباید بخود حق و صلاحیت بدهد که چنین معامله گری ها را که سابقه طولانی تقریباً دو دهه دارد و از همان بیست سال قبل در زد و بند با گروپ های معلوم الحال اشرار وحشی بودند از نام ببرک کارمل معامله کنند. از نام و آدرس خود به چنین معامله گری ها بپردازند
از زبان بعضی ها شنیده میشود که می گویند، اقدامات در این مورد مشوره و هدایت ببرک کارمل بوده. باید جلو این تبلیغات فریبنده گرفته شود
در اخیر، روح رفیق ببرک کارمل عزیز را شاد و روانش را آسوده می خواهم
سرور عامل
دسمبر ۲۰۰۸
www.esalat.org
Saturday, September 20, 2008
٨٠ مین سال روزتولد

پیام حمایت، پشتیبانی و همکاری
رفقای عزیز و گرامی دست اندرکاران سایت
رفقای عزیز و گرامی دست اندرکاران سایت
«اصالت»
از تجلیل و گرامی داشت ٨٠ مین سالروز تولد شادروان ببرک کارمل عزیز، شخصیتِ باتقوا، مبتکر، انقلابی، انترناسیونالیست، وفادار به ارزش های انسانی و مبارز خستگی ناپذیر جامعه بین المللی، قلباً حمایت و پشتیبانی خودرا اعلام میکنم، در پیاده نمودن نجات توده های ملیونی از زیر یوغ استبداد، استثمار و استعمار امپریالیزم بین المللی و شرکای جرمی آن در افغانستان همکاری و همیاری نموده برای شما رفقای عزیز نیز در این راستا پیروزی ها و موفقیت های بزرگی را آرزو میکنم
از تجلیل و گرامی داشت ٨٠ مین سالروز تولد شادروان ببرک کارمل عزیز، شخصیتِ باتقوا، مبتکر، انقلابی، انترناسیونالیست، وفادار به ارزش های انسانی و مبارز خستگی ناپذیر جامعه بین المللی، قلباً حمایت و پشتیبانی خودرا اعلام میکنم، در پیاده نمودن نجات توده های ملیونی از زیر یوغ استبداد، استثمار و استعمار امپریالیزم بین المللی و شرکای جرمی آن در افغانستان همکاری و همیاری نموده برای شما رفقای عزیز نیز در این راستا پیروزی ها و موفقیت های بزرگی را آرزو میکنم
از تمام اعضای صدیق ح.د.خ.ا. و فرزندان اصیل آن، دوستان و شخصیت های ملی جامعه ما افغانستان
خانه مشترک تمام اقوام کشور آزادگان و معتقد به راه خوشبختی و دموکراسی و نیل به اهداف
غائی، مبرا از هرنوع بیعدالتی های اجتماعی با اتحاد و همبستگی تمام نیرو های
سیاسی کشور، صمیمانه تقاضا مینمایم تا متشکل شده، راه نجات مردم درین مقطع زمانی
از چنگ جنایت کاران تاریخ جستجو و عملکرد آن ارواح گذشته گان مارا خوشنود
و رسالت تاریخی و دین وطنی خود را ایفا نموده باشیم
روح گرامی فرزند صدیق مردم افغانستان، زنده یاد ببرک کارمل عزیز شاد باد
دست های توانا، با انرجی و پُربار شما فرزندان اصیل (ح.د.خ.ا.) را که ابتکار و افتخار میآفرینید
روح گرامی فرزند صدیق مردم افغانستان، زنده یاد ببرک کارمل عزیز شاد باد
دست های توانا، با انرجی و پُربار شما فرزندان اصیل (ح.د.خ.ا.) را که ابتکار و افتخار میآفرینید
سخت می فشارم و سپاسگذارم
انجینیر جمشیدی
انجینیر جمشیدی
Subscribe to:
Posts (Atom)