Sunday, September 14, 2008

کارل مارکس (Karel Marx)

Karel Marx

یکصدونود مین سالگشت تولد کارل مارکس
پنجم ماه می٢٠٠٨مصادف با١٩٠مین سالگشت
تولد کارل مارکس،آموزگار بزرگ طبقه کارگرو مردم زحمتکش جهان بود
کارل مارکس، فیلسوف، دانشمند علوم اجتماعی، تاریخ دان
و انقلابی، بدون شک با نفوذ ترین و موثرترین متفکراجتماعی
است که در قرن 19 پا به عرصه وجود گذاشت
ایده های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مارکس در 150 سال گذشته جهان را تغیر داده
و در گستره وسیعی به قوه محرکه جنبش های اجتماعی مبدل شده است
به مناسبت سالگشت تولد مارکس طبق سنت هر ساله، در روز 2 1 می
مراسمی بر مزار مارکس در گورستان ”های گیت“ در شمال لندن برگزار شد
در این مراسم نمایندگان شماری از احزاب کمونیست کارگری جهان
و از جمله حزب توده ایران به دعوت حزب کمونیست انگلیس حضور داشتند
رفیق كارولوس ويمر، عضو هیئت سیاسی حزب برادر و عضو پارلمان
ونزوئلا، به مثابه سخنران اصلی این بزرگداشت در سخنرانی خود
در رابطه با مسائل بین المللی، اظهار داشت
باعث خوشحالی من است كه با شما در باره 160 مين سالگرد مانيفست حزب کمونست
و اهمیت آن برای مبارزه ای كه در آمريكای لاتين در جريان است صحبت كنم
قيام عليه هژمونی آمريكا بر آمريكای لاتين در سالهای
آغازين قرن 21، نقطه عطفی تاريخی است. آمريكای لاتين با تلاش در راه رهائی
از قرن ها تسلط امپرياليسم، از استقلال خود دفاع می كند
جدی بودن اين تهديد عليه قدرت آمريكا، توجه واشنگتن را بطور روز افزونی
به خود جلب كرده است. به احتمال زياد قرن 21 به عنوان قرن ضد-امپرياليستی
شناخته خواهد شد، و عدم تحمل فزاينده امپرياليسم رو به زوال آمريكا مشخصه آن است.
گرايش به چپ در آمريكای لاتين، كه نقش آمريكا را در آمريكای جنوبی متزلزل ساخته، می تواند
نمونه كوچكی باشد از آنچه می توان در سراسر جهان انتظار داشت ، و از مقاومت
در مقابل ماشين جنگی آمريكا در عراق نيز مهمتر است
آمريكای لاتين، به ويژه، جمهوری بوليواری ونزوئلا با پذيرش ميراث كارل ماركس
و فردريك انگلس و رهبران انقلابی سياسی خود مانند سيمون بوليوار
و فردريك ميراندا، برای يك جامعه نوين بر پايه عدالت اجتماعی، صلح
و برای سوسياليسم مبارزه می كند. من مطمئن هستم كه تجربه آمريكای لاتين
بسيار پربار خواهد بود و نتيجه آن به تمام مردم و كارگران فكری و يدی كمك خواهد كرد
تا با تمام قدرت خود مبارزه عليه سرمايه داری را در اشكال كهنه و نوين آن تشديد بخشند
آمريكای لاتين ثابت می‌كند كه اثر فراموش نشدنی كارل ماركس اهميت و ضرورت معاصر خود را
از دست نداده است.با وجوديكه بعد از 1989، پايان تاريخ اعلام شده بود، اما، تاريخ اخير
در ونزوئلا و ساير كشورهای آمريكای لاتين
مانند برزيل، بوليوی، اكوادور، نيكاراگوئه، اوروگوئه، آرژانتين
و پاراگوئه نشان می دهد كه ماترياليسم ديالكتيك و تاريخی
هميشه و در تمام كشورها علمی و واقعی می‌باشند.
از سوی ديگر سوسيايسم در كره، كوبا، چين، لائوس و ويتنام به پيش می رود.
تبلور آن تحت الهام كارل ماركس اشكال گوناگونی به خود می گيرد و آن دليل عينی است
بر اينكه انقلاب ضد-سرمايه داری و ضد-امپرياليستی همچنان در قرن 21 در كمال پويائی
به پيش می رود. در حقيقت، بعد از 1989، نه تنها سوسياليسم در
بخش اعظمی از دنيا انكار شد
بلكه اكثريت عظيم نوع بشر لذت صلح و امنيت را از دست داد.طبيعتا، در چنين
شرايطی، حضور احزاب كمونيست و كارگری، در كنار ساير سازمان های مترقی
و انقلابی، همانند گذشته ضروری است. از سوی ديگر، اتحاد تمام نيروهای انقلابی
برای مبارزه ضد-امپرياليستی ما حياتی است.و آمريكای لاتين يك نمونه مهم و موفق را
ارائه می دهد. در ونزوئلا، ما ساختار يك اتحاد ضد-سرمايه داری و ضد-امپرياليستی را
با شركت؛ حزب سوسياليست نوين، حزب كمونيست ونزوئلا و ساير
سازمان های سياسی آغاز كرده ايم. در آمريكای لاتين به مثابه يك كل، نيز اتحاد
در حال پيشرفت است. كشورهای هر چه بيشتری در
”آلبا“ (آلترناتيو بوليواری برای آمريكای لاتين) شركت می كنند.
به دنبال كوبا و ونزوئلا كشورهای بوليوی، اكوادور و نيكاراگوئه به ”آلبا“ پيوستند،
در آينده ای نزديك پاراگوئه نيز به آنها خواهد پيوست. واقعيت تاريخی به ما می گويد
كه اصول ماركسيسم شرطی حياتی است برای موفقيت مبارزه نوع بشر
عليه فقر و دستيابی به يك زندگی بهتر برای همه ، كه تنها در يك جامعه سوسياليستی رها
از اشتباهات قرن 20 اما آبديده با تجربه غنی آن امكان پذير است. ما امريكای جنوبی ها
خوشحاليم از اينكه تصميم گرفتيد امسال به منطقه ما توجه كنيد.سرمايه داری ماهيت انسانی را
نفی می كند و می تواند بسياری را كه در شرايط فقر آميز بسر میبرند را
به ياس و نا اميدی بكشاند
تجربه های گذشته به ما می اموزند كه تحول انقلابی بصورت مكانيكی اتفاق نخواهد افتاد
تحول انقلابی تنها بر پايه تصميم آگاهانه مبنی بر درك ماركسيستی كه سرمايه داری بانی
خطای ساختاری در جامعه بشری است، به وقوع خواهد پيوست. هيچ جامعه ای در دنيا
نمی تواند خود را از پی آمدهای منفی سرمايه داری، بدون اعمال تئوری و عمل آموزش
ماركس، دور نگهدارد. بدين قرار، به منظور عقب راندن موفق مرزهای سرمايه داری،
همه ما احتياج داريم كه بسياری از درس هائی را كه از طريق مبارزه مردم و طبقه كارگر
در كشورهايمان و از انقلابيونی مانند كارل ماركس، فردريك انگلس، ولاديمير ايليچ لنين،
سيمون بوليوار از ونزوئلا، مارتی از كوبا، مارياتگوئی از پرو، ساندينو از نيكاراگوئه و
بسياری ديگر آموخته ايم بكار ببريم
بنابر اين رفقا، به پيش به سوی آخرين نبردانترناسيونا ل ا تحاد نوع بشر

No comments: